چرا میخواهم بنویسم؟

ساخت وبلاگ
امروز در اولین لحظه که از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم: چقدر مزخرف است. دوست داشتم بیدار نباشم و هنوز خواب باشم ولی بیدار بودم و فقط میتوانستم چشمانم را بسته نگه‌دارم. باز به خودم گفتم: چقدر مزخرف است. ۴ یا ۵ دقیقه بر این روی این ذکر مراقبه کردم و جز آن به هیچ‌چیز فکر نکردم. بعد از پنج دقیقه رشته‌ی افکارم گسست و چیزی از درونم پرسید: چه چیزی "چقدر مزخرف است"؟  تلاش کردم که پاسخی به آن بدهم. کابوسی ندیده بودم. کابوس که هیچ؛ اصلا یادم نمی‌اید که این اواخر خوابی دیده باشم. پیش‌ترها خواب‌هایی میدیدم. چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

همشون جمع شده بودند یک گوشه و با کمترین تقلا بدون هیچ برنامه‌ای به بودن ادامه میدادند اما عجیب بود که بنظرم غمگین می‌آمدند. غمگین؟ آره؛ واقعا نمیدونم بخاطر حالت دهانشان بود یا آنها هم واقعا از چیزی مایوس شده بودند. گوشه‌ای جمع شده بودند، گوشه‌ای که نزدیک‌ترین به میزی بود که من پشت آن داشتم ساندویچم را میخوردم و نگاهشان می‌کردم. شبیه جمع کامل یک خانواده پر جمعیت بودند. شبیه خانواده‌ی جود در خوشه‌های خشم. در همین حال به یاد ماهی‌های قرمزی که وقتی بچه بودم، میخریدم افتادم و بعد هم، چندتایی از آنها چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

چرا کسی از حسی که آدم از بودن تو یه ماشین قدیمی داره، وسط تابستون تو یه جاده‌ی خشک و بی‌اب و علف در حالیکه ماشینت کولرش خیلی خوب کار نمیکنه جوری که هر از گاهی بین اینکه شیشه رو پائین بکشی یا به کولر اکتفا کنی، حرفی نمیزنه؟ حس بامزه‌ایه‌ها! وقتی که از گرما کلافه شدی اما تصمیم میگیری که کلافه نشی و فحش ندی. بعد دستتو میبری سمت بطری آب، همون بطری سبز رنگ، از اون دلسترهایی که مارکش احتمالا دلستر نبوده و خیلی وقته که دیگه لخت شده و چیزی برای جلب نظر نداره و بوی مواد افزودنی که روزی خوشبوش میکرده رو ن چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

تا به حال چنین تجربه‌ای رو از سر گذرانیده‌اید که با جمعی نسبتا بزرگ، منظورم چیزی بیش از 7 یا 8 نفر، در رویارویی با چیزی کاملا جدید و ناشناخته قرار بگیرید؟ من فکر میکنم یک دسته از تجارب مهم و تاثیرگذار زندگی چنین تجربه‌هایی است. وقتی خودم در صدد پاسخگویی به چنین پرسشی به خاطراتم رجوع میکنم و تصاویر ذهنیم را یکی یکی ورق میزنم تا همه چنین تجاربی را که ذهنم همزمان کمی هول‌انگیز، کمی هیجان‌آور برچسب‌گذاری کرده است، باز شناسم چند تصویر در همان ابتدا مشخص می‌شوند. شاید نزدیکترین‌شان از حیث زمان این باش چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

ما انسان‌ها به چیزی نیاز داشتیم تا باور کنیم که زیباتر از آنی هستیم که فکر میکنیم. تا وقتی که در مقابل آینه می‌ایستیم با اولین نگاه، زشت بنظر نرسیم. تا نگاهمان با چشمانی تلاقی کند که روزی، کسی آن را در ما جذاب خواند.ما نیاز به نگاهی داشتیم که به ما بنمایاند بباوراند که دلپذیریم. تا به ما شهامت ایمان داشتن به خود، را هدیه می‌داد که انسان برای ایمان به خود نخست کسی را میخواهد که به او ایمان بیاورد.کسی که ما را ترجیح دهد تا لذت‌ انتخاب‌شدن را بچشیم. ترجیح داده شدن را بچشیم.تا از ترس تنهایی و رهایی چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

پیش‌نوشت: یک: نوشته بی‌سر و ته است. دو: بلند است. سه: قرار نیست آخرین مورد از نوع خودش باشد. چهار: مخاطبش را نمیشناسم و هیچ تلاشی برای ویراستنش نشده. --- نامه اول: این نامه رو از این جهت برای یه دوست نه چیز دیگری مینویسم که شاید این روزها نیازمند یه دوستم. ویژگی‌های بخصوصی از دوست در نظرم متصورم که کمابیش در یافتنش در اطرافیانم ناتوان بودم. یه دوست خوب احتمالا مهمترین ویژگیش باید این باشه که بشه در مقابلش بلند بلند در مورد هر چیز فکر کرد. اون فرد کاملا گوش بده و بعد بدون اینکه موضوعی که شنیده سع چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1399 ساعت: 16:04

|گزارش سال 98|پیش نوشت یکم: چیزایی که در این نوشته مینوستم احتمالا به درد هیچکس جز خودم نمیخوره و عمده هدف از نوشتن‌شون ثبت انچه فکر میکنم برای زندگی فکری‌م روی داد، است.پیش‌نوشت دوم: این نوشته بگونه‌ای نوشته نشده چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 135 تاريخ : شنبه 16 فروردين 1399 ساعت: 7:16

Bluebird

چرا میخواهم بنویسم؟...
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 208 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 1:36

تصویری ایستا از یک چرخ و فلک می‌دیدم ناگهان کسی روی دکمه‌ی پلی کلیک کرد. چرخ و فلک شروع به چرخیدن کرد. عجیب آنکه، هیچگاه نایستاده بود.---نمیشه نوشته‌ای مثل این، رو شروع کرد و در شروعش چندین و چند بار چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:01

پیش‌نوشت: لینک‌ها تصحیح شدند.انسان برای زندگی کردن نیاز به چیزهای مبهم دارد.حتی ابهامی به لطافت دانه‌‌های برف، که با تابش اولین اشعه‌های ضعیف منطق بخار می‌شود.در عجبم آنان که از فضیلت آرامیدن در خلسه چرا میخواهم بنویسم؟...ادامه مطلب
ما را در سایت چرا میخواهم بنویسم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : philothinkers بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 16:01